همهی ما راجع به مشکلات مغزی مثل اضطراب، افسردگی، عدم توانایی در تمرکز، بیش فعالی و … شنیدهایم، اما آیا درمانی برای این مشکلات وجود دارد؟! آیا واقعا به جایی رسدهایم که بتوانیم «ظرفیت» و «عملکرد» مغز خود را ارتقا دهیم؟! آیا میتوانیم پیر شدن مغز را با بالا رفتن سن دور بزنیم؟! در این مقاله از تریتا، با ما همراه باشید تا بدانیم نوروفیدبک چیست؟ و ارتباط آن را با این موارد بدانیم.
نوروفیدبک چیست؟
نوروفیدبک یا الکتروانسفالوگرافی (EEG)، در اصطلاح پزشکی، یک روش غیرتهاجمی برای کنترل و اندازهگیری امواج مغزی و دمای بدن است. این شکل از درمان به ارائهدهندهی آزمایش این امکان را میدهد که به طور متفاوتی فعالیتهای غیر ارادی بدن را بازتعلیم دهد.در این روش، ما مغز در حال فعالیت را لحظه به لحظه مشاهده میکنیم، این اطلاعات برگشتی را به شخص نشان میدهیم، و به مغز برای تغییر الگوهای فعالیتش به سطحی سودمندتر پاداش میدهیم. این یک فرایند یادگیری تدریجی است و برای هرجنبه از عملکرد مغز که بتوانیم اندازهگیری کنیم به کار برده میشود.
به نوروفیدبک، بایوفیدبکِ EEG نیز گفته میشود، چراکه این روش بر پایه فعالیت الکتریکی مغز، الکتروانسفالوگرام یا EEG است. نوروفیدبک آموزش با «خودتنظیمی» است، و خودتنظیمی یک بخش ضروری در داشتن مغزی با عملکرد خوب است، خودتنظیمی به سیستم اعصاب مرکزی این امکان را میدهد که بهتر عمل کند.
دلیل شودمند بودن نوروفیدبک چیست؟
مشکلات متداولی نظیر افسردگی، بیش فعالی با اختلال تمرکز (ADHD)، اضطراب (anxiety) و خیلی های دیگر، وقتی بوجود میآیند که امواج مغزی باهم در یک تعادل کامل عمل نمیکنند. آموزش نوروفیدبک به شما این امکان را میدهد که با بازآموزی نواحی مشخصی از مغز، آن را به بهترین عملکرد خود بازگردانید.
میتوانید این وضعیت را با ماشین خود بعد از کوبیدن داخل یک چاله مقایسه کنید، به دلیل اینکه ماشین، یکی از لاستیکهای خود را از دست داده است، بقیه لاستیکها از تعادل (بالانس) خارج میشوند و ماشین شما نمیتواند پربازده کار کند مگر اینکه شما همهی لاستیکها را دوباره بالانس کنید. به همین ترتیب، مغز شما هم نمیتواند به طور کارآمد کار کند تا زمانی که همهی نواحی آن همتراز باهم کار کنند، اینجا جایی است که نوروفیدبک وارد عمل میشود!
آیا نوروفیدبک یک درمان است؟
در موارد اختلالات پایهای مغز، نوروفیدبک تنها میتواند عاملی برای «عملکرد بهتر» مغز باشد تا «درمان» یک مشکل. وقتی صحبت از مشکلات بینظمیهای مغز به میان میآید، درواقع میگوییم «بیماریای» وجود ندارد که بخواهیم آن را درمان کنیم! درواقع در مورد مشکلات بینظمی، خود تنظیمی با نوروفیدبک میتواند مانند دارو عمل کند، اما واژه درمان استفاده نمیشود.
نوروفیدبک چگونه عمل میکند؟
زمانی که درمان را شروع کنید، به وسیلهی qEEG یک نگاشت از مغز به دست خواهد آمد که به پزشک در تشخیص نواحی از مغز که خارج از تراز هستند کمک میکند. زمانی که این اطلاعات پایهای موجود باشند، آموزش نوروفیدبک شما، میتواند متناسب با نواحی تغییر کند.
در طول جلسات درمان، سنسورهای قرارگرفته بر روی نواحی هدف سر شما، وضغیت فعلی مغز را در مقایسه با چیزی که باید انجام دهد را نشان میدهند. صداها و آهنگهایی که پخش میشوند خود را سازگار میکنند تا مغز را به سمت وضعیت راحتتری سوق دهند. نه خبری از درد هست و نه دارو. همه چیز کاملا غیرتهاجمی است. تمام کاری که باید بکنید این است که برای درمان حاضر شوید و ریلکس کنید.
درواقع نوروفیدبک، که شکلی از «بایوفیدبک» میباشد، با اندازه گیری فعالیت الکتریکی مغز به وسیله یک EEG غیرتهاجمی آغاز میشود. متخصص نوروفیدبک این اطلاعات را تحلیل میکند و یک برنامه برای اهداف آموزشی بیمار به کامپیوتر میدهد که در نهایت یک بازی ویدیویی برای بیمار نمایش میدهد که با آن بازی کند. هدف این بازی میتواند برای افسردگی بالا بردن سرعت عملکرد مغز و برای مشکل اضطراب، کم کردن سرعت آن باشد.
هنگامی که این «بازیکنهای» مغز، در فرکانس مناسب به اهداف مورد نظر برسند، مغز با نور فلش یا یک صدای بوق پاداش داده میشود. باکمک این پاداشها و تکرار آن، مغز یاد میگیرد که چگونه به طور مکرر و راحتتر در سطح دلخواه عمل کند. وقتی این اتفاق رخ دهد، خیلی از نشانههای مزاحم ایجاد شده توسط بینظمیهای سابق نیز از بین میروند. این نتیجه، شبیه به نتیجه تشکیل و قوی شدن «حافظهی عضلانی-muscle memory» در نتیجهی انجام مکرر تمرین چرخش گلف است، به طوری که یک چرخش خوب بسیار بیشتر از یک چرخش بد اتفاق بیوفتد.
تغییرات در سیگنال EEG فیدبک، میتواند مربوط به ارتقاء رفتار، خلقوخو و توجه باشد، درواقع تغییر در رفتار سیگنال EEG یک بازتاب مستقیم از نحوهی فایر (fire) کردن نورونهاست. زمانی که این تغییرات تمرین و فرا گرفته شوند، اثرات آن باقی میمانند. به علاوه، این تغییرات میتوانند نتیجهی وابستگی کمتر به دارو و یا بهبود در عملکرد داروهایی که پیشتر خوب عمل نمیکردند باشد.
اگرچه آنچه درون مغز میگذرد بسیار پیچیده است، ولی انجام نوروفیدبک بسیار ساده است، به طوری که حتی یک کودک ۳ ساله یا افراد دارای مشکلات شدید توجه و تاخیر در رشد نیز میتوانند آن را انجام دهند.
استفادههای نوروفیدبک چیست؟
شناختن قسمتهای مختلف مغز برای هدف قرار دادن و تمرین، بسیار مهم است، به همین دلیل نوروفیدبک باید توسط یک متخصص و در محیطی کنترل شده انجام شود. برای مثال:
- افسردگی (depression) معمولا در مطالعات تصویربرداری از مغز به صورت فعالیت بسیار پایین در قسمت چپ لوب پیشانی (frontal) نمایان میشود. با برانگیختن بیشتر آن ناحیه، معمولا نشانه های افسردگی کاهش مییابند.
- مشکلات مربوط به “به خواب رفتن” میتواند با آموزشهای مرتبط با آرامش در نوارموتور مرکزی نیمکره چپ بهبود یابد.
آیا نوروفیدبک برای اضطراب هم کمککننده است؟
قطعا بله! تحقیقات نشان داده است که دریافت آموزش نوروفیدبک میتواند به ارتقای نحوهی عملکرد مغز کمک کند تا نشانههای اضطراب را از بین ببرد. وقتی مغز در حالت حساسیت افزایش یافته قفل میشود، اظطراب تبدیل به یک مشکل میشود، این حالت مسیرهای ارتباطی نورونی جدیدی تولید میکند که باعث ایجاد افکار اضطرابآمیز میشود و هرچه بیشتر از آن استفاده شود، متوقف کردن آن سختتر میشود و نتیجه «اضطراب مزمن» است.
مشکلاتی که نوروفیدبک میتواند به آنها کمک کند، چیست؟
ما به طور ویژه، با مشکلات مربوط به “سرپیچی” برپایه مغز در بچگی که نیازهای آنها معمولا شناخته نمیشوند درگیر هستیم، شامل:
- تشنج و فعالیتهای تحت بالینی تشنج
- اختلالات شدید رفتار مخرب مثل اختلال هدایت و اختلال دوقطبی
- طیف اوتیسم و تاخیر در رشد فراگیر
- فلج مغزی
- آسیبهای مغزی اکتسابی ضربه به سر در هنگام تولد
بسیاری از بچهها مشکلات مربوط به خواب دارند که میتوان به آن کمک کرد، مثل:
- شب ادراری
- راه رفتن در خواب
- حرف زدن در خواب
- ناخن جویدن
- کابوس و وحشت شبانه
ما همچنین میتوانیم به بسیاری از مشکلات مربوط به انسانهای بالغ نیز کمک کنیم مثل:
- سوء مصرف مواد مخدر
- رفتار خودکشی
- اضطراب و افسردگی
ما همچنین میتوانیم به دستیابی به عملکرد مغزی خوب با بالا رفتن سن کمک کنیم. خبر خوب این است که تقریبا هر مغزی، بدون درنظر گرفتن سطح عملکردش، میتواند آموزش داده شود که بدر زمینههایی مانند زمنیههای زیر بهتر عمل کند.
- رفتار (behavior): در حالی که داروها و مداخلات رفتاری میتوانند در درمان نشانههای کودک دارای ADD و ADHD خوب عمل کنند، نوروفیدبک کمک میکند که مغز کنترل بهتر و تمرکزش را دوباره به دست آورد. این روش که دربارهی ساختن رفتار شخص است، روی ویژگیهای خوبی که افراد دارا هستند تمرکز میکند.
- اضطراب: اضطراب یک پاسخ معمول به استرس است، و بیماران معمولا احساس درماندگی و خستگی میکنند. نوروفیدبک میتواند به مغز کمک کند که چگونه در برابر این تحریکات تغییر کند که تعادل ذهنی یا فیزیکی بدن را مختل نکند.
- اوج عملکرد: تمرکز، توجه و کنترل احساسات، کلید دستیابی به عملکردی بهینه در همه زمینهها است. ورزشکارها و مدیران اجرایی از مزایای تکنولوژیهای نوروفیدبک استفاده میکنند تا به ذهنشان آموزش دهند چگونه به بالاترین پتانسیل خود دست یابد تا به اوج عملکرد خودشان برسند.
- دوره بازیابی بعد از اعتیاد
- مشکلات خواب
- تشنج
- افسردگی
- اختلال استرس بعد پس از سانحه
- اختلال رفتار مخرب و اختلال دوقطبی
- بیشفعالی با اختلال تمرکز (ADHD)
- اوتیسم
- سردردهای میگرنی
- آسیبهای شناختی یا پس از سانحهی مغزی
سه پایه اصلی برای درمان با نوروفیدبک چیست؟
نوروفیدبک، روان درمانی و داروها، دست در دست هم عمل میکنند! بخش تعلیم مغز برای بیماران، همراه و یا بدون استفاده از دارو انجام میشود. زمانی که مغز پایدار شود و به نظم بهتری برسد، داروها، روان درمانی و دیگر روشها اثر مفید تری دارند و این اصلا غیرمنتظره نیست که با افزایش نظم عملکردی مغز، شاهد کاهش نیاز به داروها باشیم.
آیا نوروفیدبک میتواند خطرناک باشد؟!
به طور خلاصه، اگر به کسی مراجعه کنید که طرز استفاده از تجهیزات را به خوبی بلد باشد، خیر! تا زمانی که آن شخص صلاحیت لازم و درک عمیق از عملکرد مغز را داشته باشد، برای شما هیچ مشکلی پیش نمیآید. هرگونه اثرات جانبی احتمالی گزارش شده بعد از درمان، به عنوان بازخوردی از واکنش مغز استفاده شده و این اطلاعات در درمانهای بعدی تطابق داده میشوند.
آیا تاثیرات آموزش نوروفیدبک دائمی است؟
اگر مشکلی به آن اشاره میکنیم یکی از بینظمیهای مغزی باشد، جواب «بله» است، که این خودش زمینههای بسیاری را پوشش میدهد. نوروفیدبک، یادگیری را توسط مغز درگیر میکند و اگر خارج از نظم و دچار اختلال باشد، مغز ادامه میدهد تا از ظرفیتهای جدیدش استفاده کند و به این ترتیب آنهارا تقویت کند. اما وقتی ما با بیماریهای انحطاطی مثل پارکینسون یا دیگر بیماریهای زوال عقل مواجه باشیم، یا وقتی که داریم نسبت به خونریزی مداوم سیستمهای داخلی واکنش نشان میدهیم(که شاید در موارد طیف اوتیسم مشاهده شود) اوضاع متفاوت است. در این موارد آموزش باید در طول زمان در یک سطحی ادامه پیدا کند.
حساسیتهای آلرژیک و عدم تحمل غذایی، بهره بردن از آزمایش را سخت میکند. به مانند سوء تغذیه، عملکرد ضعیف هضم نیز، باعث ایجاد مشکل میشود. برای مثال، برای کودکی که در یک محیط مسموم زندگی میکند (چه از لحاظ فیزیکی و چه از نظر حس روانی)، رسیدن به عملکرد خوب، با سختی همراه خواهد بود.