وقتی بحث بر سر حل مساله و خلق ایده باشد، معمولا به دو روش ّرای تفکر، یعنی استراتژیهای تفکر واگرا و همگرا اشاره میشود. پس از شور و شوق زیادی که پس از پرتاب سفینهی اسپوتنیک ۱ ایجاد شد، طرز تفکر همگرا به سرعت با هوش معمول برابر فرض شد. از سوی دیگر، تفکر واگرا با خلاقیت برابر بود. در آن زمان، اگر چه هیچ یک از این دو استراتژی، به طور نامعمول به عنوان فرآیندهای رقیب یا متضاد با یکدیگر ارائه نشدند اما در حالی که تفکر واگرا به عنوان تفکر خوب در نظر گرفته میشد، همتای آن در کسبوکار و مدارس به عنوان تفکر بد و حتی شیطانی شناخته شد. با این حال، یک پیشرفت مهم در سالهای اخیر، پذیرش فزایندهی این واقعیت است که تولید خلاق، هم به تفکر واگرا و هم به تفکر همگرا نیاز دارد. در این مقاله از تریتا، با تفکر واگرا و تفکر همگرا آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.
تفکر واگرا چیست؟
اصطلاح «تفکر واگرا»، به استراتژیای برای حل مسائل اشاره دارد که با پیشنهاد کردن راه حلهای متعدد، در تلاش است تا یکی از راه حلها را که برای حل مسئله کارایی دارد،انتخاب کند. این باور وجود دارد که این نوع از تفکر، معمولا به طرزی خود به خودی و ناگهانی اتفاق میافتد و در آن، ایدههای خلاقانه متعددی خلق شده و مورد ارزیابی قرار میگیرند. در این استراتزی تفکر، راه حلهای بالقوه بسیاری، در یک بازه زمانی کوتاه مورد مطالعه قرار گرفته و ممکن است بین آنها ارتباطات نامتعارفی هم ایجاد شود. هنگامی که مرحله تفکر واگرا کامل شد، اطلاعات و ایدهها با استفاده از تفکر همگرا ساختاربندی و سازماندهی میشوند. ایده پردازی و تهیه پیشنویس، دو فرآیندی هستند که در آنها تفکر واگرا به کار میرود.
معمولا تفکر واگرا، با ظرفیتی بالا در خلق تعداد زیادی ایدههای پیچیده از یک ایده واحد یا محرکهای ساده شناخته میشود. تفکر واگرا به دنبال ایجاد ایدههای ترکیبی غیر منتظره و مواردی از این دست است. در تفکر واگرا، برای یک سوال، پاسخهای زیادی وجود دارد و اگر چه پاسخها بسته به فرد، به طور قابل توجهی متفاوت هستند، اما همه پاسخها دارای ارزشی برابر هستند. این پاسخها، شاید تا پیش از این وجود نداشته باشند؛ به همین دلیل است که پاسخهایی جدید، شگفتانگیز یا غیر معمول به نظر میآیند. گاهی اوقات، پاسخها صرفا برای محیطی خاص و یا بسته به تجربه فرد پاسخ دهنده درست هستند. با این حال، ممکن است گاهی اوقات، پاسخهای ارائه شده برای یک مسئله، پاسخهایی مطلقا درست باشند. در زیر هشت عنصر تفکر واگرا آورده شده است:
- پیچیدگی: توانایی تصور کردن محصولات یا ایدههای دشوار، چند وجهی، چند لایه یا پیچیده
- کنجکاوی: ویژگی شخصیتی نمایش رفتارهای کاوشگرانه، جستجو، پرسیدن سوالات، یادگیری و کسب دانش یا اطلاعات بیشتر در مورد چیزی و توانایی عمیقتر شدن در ایدهها
- پرجزئیات بودن: مهارت افزودن، ساختن یا آراستن یک محصول یا یک ایده
- انعطافپذیری: ظرفیت ایجاد ادراکات یا دستهبندیهای مختلفی که از آنها، طیف مختلفی از ایدههای مربوط به یک چیز یا مساله مشابه به آن ناشی میشود.
- شیوایی: مهارت خلق ایدههای بسیار به منظور افزایش تعداد راه حلهای بالقوه یا محصولات مرتبط
- تصور: توانایی رویا پردازی، اختراع، تفکر، دیدن، مفهومسازی محصولات یا ایدههای جدید و اصیل بودن ایدهها
- اصالت: مهارت ایجاد محصولات یا ایدههای جدید، غیر معمول، منحصر به فرد، بسیار متفاوت یا کاملا جدید
- ریسکپذیری: آمادگی برای شجاع بودن، جرات داشتن، ماجراجویی، خطر کردن یا تجربه کردن چیزهای جدید
تفکر واگرا در افراد با ویژگیهای شخصیتیای مانند کنجکاوی، عدم انطباق، پایداری و آمادگی برای ریسکپذیری شناسایی شده است. خلق آثار هنری، داشتن دفتری برای ثبت وقایع روزانه، اختصاص زمان به مدیتیشن و تفکر و تهیه لیستی از سوالاتتان، همگی نمونههایی از فعالیتهایی هستند که تفکر واگرا را به راه میاندازند.
تفکر همگرا چیست؟
تفکر همگرا یک تکنیک حل مساله است که بر کنار هم آوردن ایدههای مختلف از افراد یا زمینههای مختلف برای تعیین بهترین راه حل واحد برای یک مساله است. واژه «تفکر همگرا» به «جوی پل گیلفورد» تعلق میگیرد. او این اصطلاح را به عنوان یک اصطلاح مخالف با «تفکر واگرا» مطرح کرد. تمرکز این استراتژی تفکر، سرعت، منطق، دقت و شناسایی تکنیکهای شناخته شده، استفاده مجدد از آنها و گردآوری اطلاعات ذخیره شده است. این استراتژی برای شرایطی مناسب است که با یک پاسخ در دسترس شناخته میشوند و تنها باید از طریق استراتژیهای تصمیمگیری، تصمیم درست اتخاذ شود.
یک جنبه مهم تفکر همگرا این است که به بهترین پاسخ منتهی میشود، به این معنی که جایی برای ابهام وجود ندارد و شما یا جواب درست را دارید یا جواب اشتباه. این نوع تفکر همچنین با دانش (یکی از جنبههای کلیدی خلاقیت) مرتبط است زیرا مستلزم استفاده از دانش موجود به روش روشهای استاندارد است. تستهای استاندارد IQ تفکر همگرا را اندازهگیری میکنند. جریان تفکر منطقی، شناخت الگو، ظرفیت حل مسائل و دانش تست را می توان در این آزمونها ارزیابی و درجهبندی کرد. سوالات چند گزینهای استاندارد نیز مثالی از آزمودن تفکر همگرا هستند. پاسخگویی به اکثریت تکالیف مدرسه نیز نیازمند تفکر همگرا هستند.
مقابسه تفکر واگرا و تفکر همگرا
به طور کلی، تفکر همگرا و واگرا مشابه هم هستند زیرا هر دو استراتژی تفکر، برای تعیین راهکار برای حل مشکلات به کار میروند و هر دو استراتژی به دنبال تعیین بهترین راهکارها هستند. اغلب، دیده میشود که مسائل به وسیلهی ترکیبی از تفکر همگرا و واگرا حل میشوند. تفکر واگرا، زمانی بهترین نتایج را به همراه دارد که از آن برای حل مشکلاتی که خلاقیت را ممکن میسازند، استفاده شود. تفکر همگرا نیر، به طور ایدهآل برای شرایطی مناسب است که در آن بهترین پاسخ صحیح وجود دارد و تعیین پاسخ از طریق ارزیابی اطلاعات ذخیرهشده و در دسترس، امکان پذیر است. علاوه بر این، اگر چه شاید دور از ذهن باشد، اما تفکر همگرا نیز به خلق ایدههای جدید کمک میکند. با این حال، با توجه به این واقعیت که تمرکز تفکر واگرا بر خلق ایدهها است و نه فرآیند، هر راه حلی که به عنوان نتیجه تفکر واگرا تعیین میشود، غالبا نیاز به استفاده از تفکر همگرا دارد تا آن را به یک فعالیت قابل اجرا تبدیل کند. نمونهی زیر، یک مثال از تفکر همگرا و واگرا در عمل است.
احتمالا انسان، از زمانی که برای اولین بار به ستارگان چشم دوخته است، غلبه بر نیروی جاذبه زمین برای سفر به فضا، رویایی بوده که همواره آن را در سر میپرورانده است. با این حال، تنها در اواسط قرن بیستم بود که فناوری در دسترس انسان به سطحی رسید تا این رویا را به واقعیت تبدیل کند. ۱۴ اکتبر ۱۹۵۷ روز مهمی در تاریخ است. در این روز بود که روسها، سفینه اسپوتنیک را به فضا پرتاب کردند و بدین ترتیب رقابت فضایی را آغاز کردند و خبر موفقیت روسها در تکنولوژی فضایی، به ایالاتمتحده رسید. آمریکاییها در پاسخ، یک سال بعد اداره هوانوردی و فضایی ملی را تاسیس کردند.
در نیمه اول دهه ۱۹۶۰، رئیسجمهور وقت آمریکا، «جان اف کندی» به «ورنر فون براون» و دیگر افراد کلیدی در صنعت هوا فضا نامه نوشت. او میخواست بداند که ایالاتمتحده چگونه میتواند روسیه را در این رقابت فضایی شکست دهد. پس از دریافت توصیههای تخصصی مربوط به این موضوع، رئیسجمهور سخنرانی معروف خود را ایراد کرد که در آن قول داد مردی را به ماه بفرستد و همچنین بازگشت امن او را تا پایان دهه تضمین کند. این سخنرانی باعث تجریک شدن نزدیک به ۴۰۰۰۰۰ نفر از کارکنان ناسا و پیمانکاران، برای ملحق شدن یک تیم منسجم و رسیدن به یکی از بهترین رویدادهای تاریخ در کمتر از یک دهه شد.
کندی از دادهها و حقایق موجود استفاده کرد تا بفهمد آمریکا چگونه میتواند روسها را در رقابت فضایی شکست دهد. این نمونهای از تفکر عمدتا همگرا بود. نتایج این دستاورد قابلتوجه، در ساخت بسیاری از فناوریهای جدید برای طراحی و ساخت موشکها، سفینههای فضایی و دیگر تجهیزات به کار گرفته شد که این امر، به مقدار قابلتوجهی تفکر واگرا نیاز داشت.
مثال از تفکر واگرا و همگرا
در اینجا دو مثال دیگر آورده شده است که تفکر واگرا و تفکر همگرا را با یکدیگر مقایسه میکند. در مثالهای زیر، دادههای هر دو مسئله به هم شبیه هستند و تفاوت آنها، در نحوهی طرح مسئله است.
تفکر واگرا: خانه آقای الف در فاصله پنج مایلی از محل کار او است. خودروی او به ازای طی کردن هر ۳۰ مایل، یک گالن سوخت مصرف میکند. آقای الف تصمیم دارد در طی مسیر خود، هم به دلایل مالی و هم به دلیل حفاظت از محیط زیست، سوخت کمتری مصرف کند. در حل این مسئله محدودیتی برای هزینههای ایجاد شده وجود ندارد. آقای الف چه گزینههایی برای کاهش مصرف سوخت خود دارد؟
تفکر همگرا: خانه آقای الف در فاصله پنج مایلی از محل کار او است. خودروی او به ازای طی کردن هر ۳۰ مایل، یک گالن سوخت مصرف میکند. آقای الف تصمیم دارد در طی مسیر خود، هم به دلایل مالی و هم به دلیل حفاظت از محیط زیست، سوخت کمتری مصرف کند. در حل این مسئله محدودیتی برای هزینههای ایجاد شده وجود ندارد. سه وسیله نقلیه جایگزین به جای خودرو آقای الف معرفی کنید.
هر دو مثال میتوانند به نتایج مهمی منجر میشوند. شرایط مثال مسئله همگرا، خود میتواند مسئله دیگری باشد، مثلا خودروی آقای الف خراب شده و و او فقط تا آخر هفته وقت دارد تا پاسخی برای این مشکل پیدا کند. در مورد مسئلهی تفکر واگرا، ممکن است زمان بیشتری برای بررسی این مثال برای رسیدن به پاسخ نیاز باشد. با این حال، ممکن است پاسخی برای مسئله پیدا کنیم که کاملا متفاوت از چیزی باشد که مسئله از ما خواسته است. مثلا خودرویی طراحی شود که با مصرف هوا حرکت کند یا آقای الف، کسبوکار جدیدی را شروع کند که بتواند در خانه بماند.
منبع: Cleverism
به نظرم دنیای غرب و به اصطلاح کشورهای جهان اول و پیش رفته به این دلیل موفق تر هستند که بصورت علمی و بروز عمل میکنند و یکی از مترقی ترین مسائل دیده شده هرم مازلو هست.