در چند سال گذشته اکتشافات زیادی در مورد مغز و نحوه یادگیری صورت گرفته است. این دیدگاهها این پتانسیل را دارند که به معلمان در طراحی محیطهای کلاس بهتر کمک کنندو یادگیری را برای دانشجویان و دانشآموزان آسانتر سازند. درک عملکرد مغز میتواند هم برای معلمان و هم برای دانشجویان و دانشآموزان مفید باشد.در این مقاله، ما به طور خلاصه برخی از اصول اصلی یادگیری مغز و فیزیولوژی یادگیری را توضیح میدهیم و استراتژیهای یادگیریای را با الهام از علوم اعصاب به شما پیشنهاد میکنیم. با ما همراه باشید.
فیزیولوژی یادگیری چگونه است؟ هنگام یادگیری چه اتفاقی در مغز میافتد؟
در درجه اول مغز شما از حدود ۸۵ میلیارد نورون تشکیل شده است که این عدد، بزرگتر از تعداد ستارههایی است که میتوانید با چشم غیر مسلح در آسمان شب مشاهده کنید. نورون، سلولی است که به عنوان یک پیامرسان عمل میکند و اطلاعات را به شکل ایمپالسهای عصبی (مانند سیگنالهای الکتریکی) به نورونهای دیگر میفرستد.
برای مثال، وقتی شما در حال نوشتن هستید، برخی نورونها در مغز شما پیغام «حرکت انگشتان» را به نورونهای دیگر میفرستند و سپس این پیام از طریق اعصاب (مانند کابلها) به انگشتان میرسد. بنابراین سیگنالهای الکتریکی که از یک نورون به نورون دیگر منتقل میشوند به شما این امکان را میدهند که هر کاری را که میخواهید، انجام دهید. مانند نوشتن، فکر کردن، دیدن، پریدن، صحبت کردن، محاسبه کردن و غیره.هر نورون میتواند با ۱۰۰۰۰ نورون دیگر اتصال برقرار کند که منجر به ایجاد تعداد زیادی از اتصالات در مغز شما میشود، که شبیه به یک تار عنکبوت بسیار متراکم است.
زمانی که شما در حال یادگیری هستید، تغییرات مهمی در مغز اتفاق میافتد که فیزیولوژی یادگیری را شکل میدهد. یکی از این تغییرات، ایجاد ارتباطات جدید بین نورونها است که این پدیده، نوروپلاستیسیتی نامیده میشود. هرچه بیشتر تمرین کنید، این ارتباطات قویتر میشوند. همانطور که این ارتباطات تقویت میشود، پیامها (ایمپالسهای عصبی) به طور فزایندهای با سرعت بیشتری منتقل میشوند و آنها را کارآمدتر میسازند. به این ترتیب در هر چیزی که یاد میگیرید، چه فوتبال باشد، چه خواندن، چه نقاشی و چه هر کار دیگری، بهتر میشوید.
ما میتوانیم ارتباطات بین نورونهای خود را با مسیرهای جنگل مقایسه کنیم. راه رفتن در جنگل بدون رد پا دشوار است چون شما باید پوشش گیاهی و شاخهها را کنار بزنید تا راه خود را از میان آنها باز کنید. اما هرچه بیشتر از همان مسیر استفاده کنید، استفاده از آن آسانتر و عملیتر میشود.
در مقابل، وقتی استفاده از مسیر را متوقف میکنید، پوشش گیاهی رشد میکند و مسیر به آرامی ناپدید میشود. این بسیار شبیه چیزی است که در مغز اتفاق میافتد. وقتی از تمرین کردن چیزی دست بکشید، ارتباط بین نورونهای شما ضعیف میشود و در نهایت میتواند جدا و از هم گسسته شود. به همین دلیل است که اگر در تمام تابستان درس نخوانده باشید، ممکن است شروع دوباره مدرسه بسیار دشوار به نظر برسد. با این حال، ممکن است برخی شبکههای عصبی آنقدر قوی شوند که مسیرها یا اتصالات هرگز به طور کامل ناپدید نشوند.
واقعیت این است که عمل یادگیری نورونهارا تحریک میکند و نشان میدهد که مغز تا چه حد پویایی دارد. پویایی مغز نیز نشان از این دارد که مغز تغییر میکند و وضعیت آن ثابت نمیماند. تمرین مکرر نورونهای را فعال میکند و باعث میشود که شما، مهارت یا نکتهای جدید را یاد بگیرید. این تغییرات از زمانی که نوزاد در رحم مادر خود قرار دارد آغاز شده و در طول زندگی فرد نیز ادامه مییابد. بنابراین سوال این است که چگونه میتوانید به نورونهای خود کمک کنید تا ارتباطات بین آنها ایجاد و تقویت شود؟ در اینجا ما دو استراتژی را ارائه میدهیم که به نظر میرسد با نحوه عملکرد مغز سازگاری بیشتری دارند و میتوانند به شما کمک کنند تا بهتر یاد بگیرید.
کدام یک از استراتژیهای یادگیری با مغز سازگاری بیشتری دارند؟
استراتژی اول، فعال کردن مکرر نورونها
از آنجا که ارتباطات بین نورونهای باید چندین بار فعال شود تا قویتر و کارآمدتر شود، اولین و مهمترین استراتژی، فعال کردن مکرر آنها است. این به این معنی است که برای مثال برای یادگیری جدول ضرب، شما باید به طور مکرر آن را تمرین کنید، تا مسیری را بین نورونهای خود ایجاد کنید. به عنوان یک کودک، شما قادر به صحبت کردن و راه رفتن در عرض یک روز نیستید، بلکه تمرین زیادی انجام دادهاید. اما مهم است توجه داشته باشید که تنها خواندن و یا نگاه کردن به جدول ضرب در برقراری ارتباط بین نورونهای شما چندان مفید نخواهد بود. همچنین ممکن است آن را بسیار خستهکننده تلقی کنید.
برای ایجاد ارتباط بین نورونهای خود، باید جدول ضرب را از حافظه خود بازیابی کنید. به عبارت دیگر، باید سعی کنید پاسخ خود را به خاطر بیاورید تا ارتباطات درون مغز خود را فعال کنید. انجام این کار آسان نیست! با این حال، دانشمندان فکر میکنند که این تلاش، «مبارزه» یادگیری را بهبود میبخشد زیرا چالش، نشانهای از این است که شما در حال ایجاد ارتباطات جدید هستید.
به یاد داشته باشید، یادگیری چیزی جدید مانند پیادهروی در میان بوتههایی بدون مسیر است. احتمالا در ابتدا به آرامی راه خواهید رفت، اما اگر به پیادهروی ادامه دهید، مسیرهای پیادهروی شکل خواهند گرفت و در نهایت در مسیرهایمناسبی قدم خواهید زد. علاوه بر این، زمانی که سعی میکنید آنچه یاد گرفتهاید را به یاد بیاورید و اشتباه میکنید، میتواند به شما کمک کند تا شکافهای یادگیری خود را شناسایی کنید و متوجه شوید که بر روی کدام قسمت باید بیشتر وقت صرف کنید.
همچنین دانشمندان به این نکته اشاره کردهاند که انجام تستها و یا امتحانات میتواند به شما کمک کند تا اطلاعات را نسبت به مطالعه، بهتر به یاد داشته باشید. ببه عنوان مثال، اگر جدول ضرب را با دورههای آزمایشی درهمآمیخته مطالعه کنید، احتمالا نسبت به زمانی که صرفا مطالعه کرده بودید، در آزمون نهایی خود عملکرد بهتری خواهید داشت. چرا؟
زیرا این تستها نیازمند این هستند که شما اطلاعات را از نورونهایی که اطلاعات در آنها ذخیره شده است، بازیابی کنید، در نتیجه اتصالات خود را فعال کرده و به تقویت آنها کمک میکنید. بنابراین نکته این است که بازیابی را به شیوهای جذاب تمرین کنید. استراتژیهای مختلفی وجود دارند که میتوانید در خانه امتحان کنید، برای مثال پاسخ دادن به سوالات تمرین یا استفاده از فلش کارتها. این روشها باید یادگیری را بیشتر از بازخوانی یا گوش دادن به جلسات بهبود بخشند.
استراتژیهای دیگر شامل آماده کردن سوالاتی برای پرسیدن از یک همکلاسی یا پدر و مادر و همچنین انجام مجدد تستها و تمرینات است. از تخیل خود استفاده کنید! چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است که اول، برای این که نورونهای شما ارتباطات خود را تقویت کنند، شما باید اطلاعات را بازیابی کنید. از فقط خواندن و یا گوش دادن صرف اجتناب کنید. دوم، باید راهی برای دریافت بازخورد پیدا کنید. اگر با چالشهایی روبرو شدید دلسرد نشوید. این یک مرحله طبیعی از فرآیند یادگیری است که در مغز شما اتفاق میافتد!
استراتژی دوم، فاصله انداختن بین فعال شدن نورونها
حالا که میدانید برای یادگیری، نورونها باید به طور مکرر فعال شوند (و این به معنی بازیابی اطلاعات است)، احتمالا در این فکر فرو رفتهاید که چقدر باید تمرین کنید. دانشمندانی که یادگیری در مغز را مطالعه میکنند، مشاهده کردهاند که استراحت و خواب بین دورههای یادگیری، باعث افزایش یادگیری شده و فراموشی را به حداقل میرساند. بنابراین بهتر به نظر میرسد که اغلب، آنچه در جلسات در جلسات تمرین (مهارت یا دانش) آموخته میشود، با فاصله مناسبی بازیابی شود.
به عنوان مثال، به جای مطالعه و یا انجام تکالیف به مدت ۳ ساعت، که پس از آن احتمالا احساس خستگی خواهید کرد، میتوانید این دوره یادگیری را به سه دوره ۱ ساعته و یا حتی به شش دوره نیم ساعته تقسیم کنید. به طور خلاصه، زمانی که تمارین بازیابی خود را از هم جدا میکنید، به مغز خود اجازه میدهید تا ارتباطاتی را ایجاد کند که در طول جلسات تمرین آنها را تقویت کردهاید.
هنگامی که یک استراحت مثلا ۲۰ دقیقهای را پس از تمرین خود سپری میکنید، امکان نگهداری و یا جایگزینی گیرندههای روی سطح نورونها را فراهم میکنید. گیرندهها شبیه خروجیهای الکتریکی هستند که ایمپالس عصبی (سیگنالهای الکتریکی) را از نورونهای دیگر دریافت میکنند. استراحت کردن به آنها کمک میکند بهتر کار کنند و در نتیجه، نورونهای شما میتوانند ایمپالسهای عصبی خود را راحتتر به نورونهای دیگر منتقل کنند. در نهایت، زمانی که شب به خواب میروید، در واقع از یک دوره بازیابی دیگر بهرهمند میشوید، زیرا در هنگام خواب، مغز ارتباطات بین نورونهایی که در طول روز فعال بودهاند را دوباره فعال میکند.
همچنین میتوانید فواید مشابهی را از چرت زدن به دست آورید. به طور کلی، زمانی که فاصله بین یادگیری و تمرین بازیابی زیاد است، مغز فعالتر از زمانی است که در یک جلسه طولانی به صورت انبوه مطالبی را فرا میگیرد.
بدیهیترین تغییری که میتوانید در برنامه مطالعه خود ایجاد کنید این است که دورههای آن را به دورههای کوچکتری تقسیم کنید. همچنین میتوانید از معلم خود بخواهید که آزمونهای بررسی روزانه یا هفتگی و سایر تکالیف را برای شما تنظیم کند. یک نکته که باید در ذهن داشته باشید این است که اطلاعاتی که قبلا یاد گرفته شدهاند نیاز به تلاش کمتری برای بازیابی مجدد دارند، زیرا گذر زمان به مغز اجازه میدهد بلوکهای سازنده مورد نیاز برای ارتباطات بین نورونها را ایجاد کند.
نکته پایانی در مورد فیزیولوژی یادگیری
مغز جایی است که اعمال مربوط به فیزیولوژی یادگیری در آن رخ میدهد. بنابراین باید نورونهای خود را فعال نگه دارید تا استفاده از کلاس یا زمان مطالعه را بهینه کنید. دو استراتژی یادگیری پیشنهادی در این مقاله این پتانسیل را دارند که به شما کمک کنند با ایجاد شرایط بهینه برای تقویت و تحکیم ارتباطات بین نورونهای خود، بهتر یاد بگیرید. حالا میدانید که میتوانید با استفاده مکرر از مسیرهای مغز خود و با فاصلهگذاری بین تمرینهایتان، بهتر شوید. درک بیشتر از این که مغز چگونه یاد میگیرد و استفاده از استراتژیهای یادگیری حمایتگرانه، میتواند به شما کمک کند که بهتر یاد بگیرید!
منبع: Frontiers
باسلام
یه مطلب کوتاه ومفید و بدون حاشیه های خسته کننده برای آشنایی با فرآیند یادگیری …سپاسگزارم